سيدجــــــــواد هاشـــمي چهـــره شناخته شدهاي در سينما و تلويزيون ايران است... سيدجواد هاشمي در سال ۱۳۴۴ خورشيدي در تهران زاده شد. تحصيلاتش را در رشته كارگرداني در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران ادامه داد و در سال ۱۳۷۳ فارغالتحصيل شد. او داراي دو فرزند به نامهاي سيد محسن و فاطمه سادات است. او كه از آغاز فعاليتهاي خود حرفه معلمي را پيشه كرده بود هم اكنون علاوه بر تدريس به كارگرداني تئاتر و سينما نيز مشغول است و در حال حاضر مسئوليت هنري كانون فرهنگي و تربيتي «حر» را به عهده دارد. از ديگر سريالهايي كه او بازي كرده و در اذهان مانده است، ميتوان به «دوست عشق» در نقش شهيدشز رجايي هم اشاره داشت...
به گزارش پرشین وی به نقل از خانواده سبز ، وي به جز كارگرداني، تئاتر، آهنگسازي، اجرا و بازيگري، نويسنده هم ميباشد و از آثار منتشر شده او در مقام نويسندگي كتابهاي «پرواز»، «قصه پرماجرا»، «باران» و «پنج نمايشنامه» و... را ميتوان نام برد.
نام سيدجواد هاشمي با سينماي دفاع مقدس گره خورده است. بازيگري كه خودش ميگويد تا به حال هفتاد و چند بار نقش رزمندهها را بازي كرده است به اين خاطر و به مناسبت هفته بسيج با او گفتگويي انجام داديم...
از اين بازيگر به تازگي سريال «وضعيت سفيد» پخش شده است.
شهيد سينماي ايران
فكر ميكنم حدود 74 يا 75 بار در نقش رزمنده بازي كردم و تا به حال 27 بار هم شهيد شدهام.
البته كاري كه در آن شهيد نشده باشم هم خيلي زياد دارم. از آن طرف در خيلي از فيلمها هم شهيد شدهام. خيليها به من ميگويند «شهيد سينماي ايران». آمار دقيقش هماني است كه گفتم... همين الان هم اگر دو تا نقش به من پيشنهاد كنند كه يكي رزمنده باشد من آن نقش رزمنده را بازي ميكنم. چون قرارم با خدا اين است كه در عرصه بازيگري شايستگيهاي مردان دوره دفاع مقدس را نشان بدهم. من سر حرفم هستم. سيد ميگويد: «وضعيت سفيد» نسبت به كارهاي جنگي به شدت كار متفاوتي است. نوع تفكر كارگردان متفاوت و بينظير است. او نگاه جديدي به فريمها و كادرهايش دارد به همين دليل قصه را جور ديگري روايت كرده است. من پيش از «وضعيت سفيد» با نعمتا... كار نكرده بودم.
معرف عباس غزالي بودم
بازيگران جوان «وضعيت سفيد» بازيگران خوبي هستند. من سالها با اينها كار كردم. كارشان را از كانون حر شروع كردهاند. عباس غزالي را من به عرصه سينما معرفي كردم. او از اوايل دوره راهنمايي در كانون حر بود.
خيليهاي ديگر مثل اميرحسين مدرس، علي سليماني، شهرام عبدلي، محسن طنابنده، مهرداد راياني، رحمان سيفيآزاد و... اينها همه جزو گروههاي تئاتر كانون حر بودند. در عرصه موسيقي هم همين طور... علي لهراسبي و علي تفرشي در كانون حر فعاليت ميكردند. اين كانون حر كه ميگويم روبهروي راهآهن تهران است، حتي مداحان خيلي خوبي هم از آنجا بيرون آمدهاند، اين كانون زيرنظر آموزش و پرورش كار ميكند و از بچهها شهريهاي نميگيرد...
همكلاسي دانشگاهي
با اصغر فرهادي در دوره دانشجويي همكلاس بودم، اصغر فرهادي جزء معدود چهرههاي دانشگاهي هنرهاي زيباست كه سليقهاي بيبديل، استعدادي كمنظير و توانايي بيمثال در كارگرداني سينما دارد، دوستش دارم و آخرين فيلمش با نام «جدايي نادر از سيمين» را ستايش ميكنم، به نظرم اين اثر بهترين فيلم او و يكي از فيلمهاي ماندگار سينماي ايران است.
ضعف سينماي ايران
اگر نظر مرا در مورد ضعف سينماي ايران ميخواهيد بدانيد، بايد بگويم «در نوشته...» نويسنده در ايران با محدوديتهاي فراواني روبهرو است، البته گاهي اين محدوديتها باعث بروز خلاقيتهاي فراوان هم ميشود، اما بايد بپذيريم ضعف سينماي ما در درجه اول نوشته است و البته اين اولياش است، تا صد برو بالا...
آدم منفي
وقتي از او ميپرسيم كه چرا شما اصرار داريد در نقشهاي مثبت ايفاي نقش كنيد؟ با خنده پاسخ ميدهد: «چون حتما، خودم آدمي منفي هستم...! من در اين نقشها جا افتادهام، نگاه مردم را عوض نميكنم مگر در كارهاي تاريخي، كه اگر براي نقش منفي دعوت شوم حتما بازي ميكنم. تاكنون هم چند نقش منفي به من پيشنهاد شده كه نخواستم در آن بازي كنم.»
از 12 سالگي!
من از 12 سالگي مشغول بازيگري هستم، اما علاقه چنداني به اين حرفه ندارم! در دانشگاه كارگرداني خواندم. بيشتر به نويسندگي، كارگرداني و موسيقي علاقه دارم. سيدجواد در مورد شغل ديگرش هم برايمان ميگويد: «من معلم هستم و شغل اصلي من معلمياست.»
پيشوني سفيد
به نظر من بچهها را بايد جدي گرفت. البته فيلم «پيشوني سفيد» درباره نوجوانان و بزرگسالان است. از بس بچهها را جدي نگرفتيم فيلمهاي بچهها نابود شده است. الان فيلم خوب براي كودكان و نوجوانان نداريم. بچههاي ما مجبورند کارهاي ديگر نگاه كنند. چون به آنها خوراك نميدهيم. من به اين فيلم بسيار جدي نگاه كردم. فيلمي ساختم با بازيگران خوب، گريم منحصر به فرد، هزينه زياد و البته كارگرداني بسيار ضعيف! (ميخندد) (گفتني است اين همان فيلمي است كه در منطقه قلعه رودخان گيلان جلوي دوربين رفت و امين حيايي به خاطر كمردرد شديد به بيمارستان منتقل شد.)
دوري از خانواده
ثمره ازدواج آقا جواد يك دختر به نام فاطمه خانم و يك پسر به نام آقا محسن است. سيد ميگويد: «خيلي از خانواده دورم، گاهي بيشتر اوقات نميتوانم يك دل سير ببينمشان، اما چه كاركنم، كاره ديگه.» اما خيالتان راحت باشد، من خانوادهام را از كارم بيشتر دوست دارم.
كارگرداني را بيشتر ميپسندم
مردم من را به عنوان بازيگر نقشهاي مثبت ميشناسند. در حالي كه من خودم كارگرداني را بيشتر ميپسندم. من در دانشگاه درس كارگرداني خواندهام. كارگرداني براي من هيجان بيشتري دارد. كارگرداني برايم مثل معلمي است. شغل اصلي من تدريس است و 27 سال است كه دارم معلمي ميكنم.
همسر سيد: صبرپيشه كنيد
فرزانهسادات پورحسيني متولد شهريور 1348 در تهران هستم، ولي پدر و مادرم اهل كرمان ميباشند و داراي ديپلم تجربي و خانهدار...
از زندگي با سيد راضي هستيد؟ و از خصوصياتشان برايمان بيشتر بگوييد.
در كل بله، بيشتر اهل كارند و مصمم در كارهايشان. از زندگي با او لذت ميبرم و خوشحالم كه توانستيم بچههاي خوبي تربيت كنيم...
زندگي با يك بازيگر سخت نيست؟
قطعا همين طور است.
چرا اكثر ازدواجها در ايران عمر طولاني ندارند؟
به علت تحمل كم و نداشتن اهداف درست در زندگي.
شما به چه نكتههايي در زندگي توجه كرديد كه در حال حاضر از زندگيتان راضي هستيد؟
صبر و تحمل و تكيه به خداي مهربان كه باعث آرامش دلهاست، زيرا در سايه آرامش ميتوان به اهداف روشني رسيد.
تمام كارهاي سيدجواد هاشمي را دنبال ميكنيد؟
بيشتر زمانها دنبال ميكنم و كم و بيش، نظر هم ميدهم.
پسر سيد:
هيچوقت دروغ نگو
به عنوان اولين سوال خودتان را برايمان معرفي كنيد؟
سيدمحسن هاشمي هستم متولد 1370 و داراي ديپلم رياضي فيزيك و در حال تحصيل در رشته علوم كامپيوتر ميباشم.
دوست نداري پا جاي پاي پدرت بگذاري؟ و چرا؟
در زمينه كاري به هيچ عنوان! خوب در زمينه بازيگري خوشبختانه استعداد ندارم و البته اصولا به اين هنر علاقه نداشتم اما از نويسندگي و آهنگسازي كه پدر نيز مهارت زيادي در اين زمينه دارند بسيار خوشم ميآيد و علاقهمند هستم.
بيشترين نكته و جملهاي كه پدرتان در آن تاكيد دارد؟
هيچ گاه در زندگي دروغ نگو – ضمن اينكه پدرم آدم بسيار روشنفكري است.
اهل ورزش و مطالعه هستيد؟
صددرصد اهل ورزش هستم مخصوصا فوتبال ولي بيشتر كتاب و مجله ميخوانم.
دختر سيد: شاد باشيد
خودتان را برايمان معرفي كنيد؟
فاطمهسادات هاشمي متولد 26 ديماه سال 1374 در تهران...
بهترين هديهاي كه از پدرتان گرفتيد چه بود؟
گوشي موبايل مورد علاقهام براي تولد امسالم!
در كارهاي منزل به مادرت كمك ميكني؟
دروغ نگم، نه زياد.
يك خاطره از اولين روزي كه به مدرسه رفتي برايمان بگو؟
يادمه از گريه بچههايي كه مادرشان را ميخواستن تعجب ميكردم!
چه چيزي بيشتر شما را سرگرم ميكند؟
خواندن كتابهاي رمان، روانشناسي و اينترنت
خانوادهسبز؟
من يكي از خوانندگان خانوادهسبز هستم و اميدوارم شما و به خصوص دوستداران اين مجله هميشه و همه جا شاد و موفق باشيد.
احمد وضعيت سفيد
خودم شخصيت «احمد» را به خاطر متفاوت بودنش دوست داشتم. برخورد و رابطهاش با خانوادهاش جالب بود. خانوادهاش از ترس موشكباران از تهران دور شدهاند. از بين اين جماعت فراري يك نفر پيدا ميشود كه خودش به جبهه ميرود و ميجنگد. در اين سريال در جنس بازيام سعي كردم متفاوت باشم. من تنها بازيگري هستم كه با ريش تيغ زده نقشي بازي نكردم. به جز نقش شهيد رجايي و شهيد كشوري كه در دوره سربازي شان ريشهايم را زدم. خيلي از بازيگراني كه مثل من روي اعتقاداتشان ايستادند الان نيستند. آنها كنار گذاشته شدند. مگر شكل بازيشان را تغيير داده باشند و نقش منفي بازي كرده باشند. من تنها كسي هستم كه خودم را تغيير ندادم و هنوز دارم بازي ميكنم. حتما تفاوتهايي بين بازي من بوده كه كارگردان انتخابم كرده.
آن زمان كجا بودم؟
من در دوره موشكباران تئاتر بازي ميكردم. يك نمايشي داشتيم به نام حج ابراهيم حج عاشورا. در اين نمايش ظرفيتهاي دراماتيك كربلا را به ظهور ميرسانديم. من از ته خيابان نواب به باغ فردوس ميرفتم. مادرم خيلي نگران ميشد. وقتي برميگشتم به خاطر موشكباران تاريكي مطلق بود. آن موقع 15 سال داشتم. وقتي اين خيابانها را ميآمدم جلوي پايم را نميديدم. از باغ فردوس تا ميدان وليعصر ميدويدم. تاكسيها پيادهها را سوار نميكردند. آن موقع ماشينها جلوي چراغشان طلق آبي ميگذاشتند. شيشهها به صورت ضربدري چسب خورده بودند. اين اتفاقات خيلي تلخ و در عين حال خاطرهانگيز بود. از اينرو من با خيلي از صحنههاي وضعيت سفيد عجين هستم. مخصوصا اين صدا: توجه توجه علامتي كه هم اكنون ميشنويد... وضعيت سفيد... حالتي بود كه چراغها را روشن ميكرديم و همه چيز عادي ميشد.
فيلم جنگي بيرون خاكريز
من معتقدم، ميشود فيلمهاي جنگي را از خاكريز بيرون بياوريم. ميشود از يك مكان ديگري جنگ را لمس كرد. آژانس شيشهاي يكي از جذابترين فيلمهاي جنگي است. در حالي كه يك خاكريز هم در آن نيست. در اين فيلم سنگرگرفتن و اسلحه و شليك و دشمن و خودي هست. من معتقدم بايد آدمهاي جنگ را از ريشه بررسي كرد. ما ميتوانيم همت را داخل شهر ببينيم. شهيد باكري را پشت ميز دانشگاهش ببينيم. اين طوري جذابيتهاي جديدي براي فيلم دفاع مقدسي به وجود ميآيد. چطور نوزادي به دنيا ميآيد و در سن سيزده سالگي حسين فهميده ميشود؟ اين انسان تحت حمايت كدام سايه به اين جا رسيده است؟
كارهاي در دست اقدام
يك نمايش به نام پنجره فولاد درباره امام رضا(ع) روي صحنه داشتم. مشغول اجراي يك سلسله نمايش درباره دفاع مقدس هستم كه از روز 25 شهريور شروع شده و احتمال دارد دوباره تمديد بشود. اين نمايشها در باغ موزه دفاع مقدس اجرا ميشود. يك فيلم سينمايي به نام پيشوني سفيد ساختم كه الان مراحل صداگذاري را ميگذراند. اميدوارم اين فيلم براي جشنواره كودك و نوجوان اصفهان آماده بشود. سريال وضعيت سفيد را در حال پخش دارم. سه ماه پيش تله فيلم نشاني سوم به كارگرداني من از شبكه سوم پخش شد. در حال حاضر پيشنهاد زياد دارم اما تا زماني كه فيلمم راهي جشنواره نشود تمايل به كار كردن ندارم.
اخراجيها
براي فيلم جديد آقاي دهنمكي هنوز دعوت نشدم. خودم از كارهايي كه به سياست گره بخورد خيلي راضي نيستم. من دوست دارم حرفهاي اخلاقي بزنم. از دفاع مقدس و اهل بيت حرف بزنم. دوست دارم براي بچهها حرف بزنم. در بعد فرهنگي دوست ندارم سياسي بازي كنم. سيد در ادامه ميگويد: به نظر من اخراجيها وقتي لذتبخش است و در قلب مردم نفوذ ميكند كه حرفهاي دفاع مقدس را بزند. اخراجيها با دفاع مقدس شروع شده و بايد با دفاع مقدس هم به اتمام برسد. من معتقدم اخراجيهاي 4 در صورت ساخت بايد احياگر فرهنگ ناب دفاع مقدس باشد. عوامل اخراجيها بايد متوجه شوند كه يك بهتر از دو بود و دو بهتر از سه. خدا نكند كه سه بهتر از چهار باشد.
سابقه مجريگري
سيد در زمينه مجريگري هم فعاليت دارد، او ميگويد: «دوست دارم تمام عرصههاي هنري را تجربه كنم، دوست ندارم به من مجري، بازيگر، كارگردان، نويسنده، آهنگساز و... بگويند، دوست دارم به من هنرمند بگويند.»
از جواد هاشمي خواستيم به واژههايي اشاره ميكنيم كه دوست داريم روبهروي اين واژهها كلماتي برايمان بگذاري، ما گفتيم، او پاسخ داد و ما نوشتيم:
دعا: خدايا عاقبت به خيرم كن - ايران: دوستش دارم - خانواده: پايبندم - دخانيات: متنفرم – سياست: اي بابا ول كنيد تورو خدا – محمدرضا شريفينيا: رفيق چندين ساله - بازيگر مورد علاقه: پرويز پرستويي – انتظار: مهدي(عج) – خانوادهسبز: ارادتمندم – ازدواج: تصميم جديدي ندارم(ميخندد) – غرور: تا دلتون بخواهد – زمين خاكي: از جنس خودمونه – خاطره بد: مرگ خواهر هنرمندم طاهرهسادات هاشمي – بهترين فيلمي كه بازي كردي: سيمرغ – بدترين فيلم: وفا 2012، با احترام ويژه به رضا شفيعيجم عزيز – حرف آخر: مثل حرف اول خدا...